گفتگو:

پسرم امانتي بود كه خدا هديه داد

فرزانه سید اسحقی //  از حياط زيبا كه با تك درختي از انارهاي سرخ مزين شده است عبور می‌کنیم و پله‌ها را یکی‌یکی پشت سر می‌گذاریم، به اتاق که نزدیک می‌شویم، صدای روح‌ بخش حاجيه خانم اسكندري به گوش مي رسد با رویی گشاده و سلامی گرم و صمیمی، احوال تک‌ تک ما را جویا می‌شود و […]

فرزانه سید اسحقی //  از حياط زيبا كه با تك درختي از انارهاي سرخ مزين شده است عبور می‌کنیم و پله‌ها را یکی‌یکی پشت سر می‌گذاریم، به اتاق که نزدیک می‌شویم، صدای روح‌ بخش حاجيه خانم اسكندري به گوش مي رسد با رویی گشاده و سلامی گرم و صمیمی، احوال تک‌ تک ما را جویا می‌شود و بعد با مهربانی شروع به صحبت مي كند.
 امروز به احترام مادری بزرگوار حضور داریم تا رشادت ها و فداکاری های این اسوه های صبر و استقامت را به مناسبت هفته دفاع مقدس  پاس بداریم و به دیگران معرفی کنيم تا همه بیاموزند.
پسرم امانتي بود كه خدا هديه داد 
حاجيه خانم خديجه اسكندري مادر شهيد مداح پرويز اسكندري است كه امانتش را در سال ٦٥ در عمليات كربلاي ٥ تقديم  نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران و خدا كرده است، بيش از ٤٠ سال است كه به مداحي اهل بيت (ع) مي پردازد.
وي مي گويد:شهید «پرویز اسکندری»در سال ۱۳۴۳ در کرج به دنیا آمد و تحصیلات خود را تا مرز فوق دیپلم ادامه داد و در حالیکه محصل بودبه عنوان رزمنده پا به جبهه و دفاع مقدس نهاد و و بعد از رشادتها و دلاوریها در تاریخ پنجم بهمن ۱۳۶۵ به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
وی اظهار كرد:شهيد بزرگوار در دفاع مقدس در جبهه به عنوان مداح و نوحه خوان  افتخاری فعالیت داشت.
این مادر شهید مي گويد:در دوران دفاع مقدس پشتیبان و یار و یاور رزمندگان اسلام به ويژه پسرم بودم وامروز با صبوری و تحمل داغ فرزند به دیگران درس عزت و فداکاری را در كلاس هاي مداحي می دهم.
حاجيه خانم اسكندري مي افزايد:پرويز  همواره از شور و ايمان خاصي برخوردار بود از همان آغاز سر در راه ايمان خود گذاشت و براي پيروزي نهضت اسلامي از هيچ كوششي دريغ نمي كرد، پس از پيروزي انقلاب اسلامي ادامه تحصيل داد و به دانشگاه راه پيدا نمود اما هيچ گاه سنگرهاي انقلاب اسلامي را خالي نگذاشت و هميشه در فعاليتهاي اسلامي و انقلابي و امور خيريه شركت مي كرد و اين همه در سايه شكوفائي روح لطيفش بود كه خلوص و عرفان را در هنگام نيايش و نماز به درگاه الهي جلوه گر مي شد.
مادر شهيد:همرزم پسرم بودم
می‌پرسم «شیرین‌ترین خاطره شما چیست؟» می‌گوید:من همرزم شهيد بودم ؛ وقتي با خودش به منزل  اعلاميه مي آورد و فراموش ميكرد همراه خودش ببرد من به او مي رساندم .

وي مي گويد:این جوان انقلابی موجب شد تا در زمان تظاهرات و حکومت‌نظامی، مقابل ماشین‌های بزرگ ارتش، سربازان و فرماندهان آن‌ها بایستد و بر علیه رژیم پهلوی شعار سر دهد و مبارزات این جوان انقلابی در آن زمان، زبانزد همگان بود.پایگاه خبری نورا نیوز